پنجم مهرماه ۱۳۸۹
قرار است به مناسبت ۲۵۰۰-اُمین سالگرد درگیری آتنیان با هخامنشیان در دشت ماراتن - که به اشتباه و یا دروغ نام «جنگهای ایران و یونان» به آنها داده شده (ن.ک. مطلب پیشین) - در دشت ماراتن مسابقهی دو تا شهر آتن برگزار شود.
برای همین در حال نوشتن مقالهای پژوهشی دربارهی نبرد ماراتن هستم که در آن جریان نبرد ماراتن از آغاز تا پایان بر پایهی چندین منبع بررسی شده و واقعیت بسیاری از افسانهها و دروغهای مربوط به ماراتن آشکار شدهاند مانند دوندهی ماراتنی و ادعاهای گزافهای چون شکست ایران و نجات یافتن مردمسالاری و نجات تمدن غربی و ...
به زودی چکیدهای از آن را در اینجا خواهم گذاشت و امیدوارم ویراست پارسی و انگلیسی آن در نشریههای معتبر منتشر شود.
Monday, September 27, 2010
Friday, September 3, 2010
ایران و یونان: نگاهی دوباره
سوم سپتامبر 2010
هفتهی گذشته دربارهی رابطهی ایران هخامنشی و یونان باستان سخنرانی کردم. چند نکتهی اصلی این سخنرانی عبارت بود از:
- در آن دوران واحد سیاسی مستقلی به نام یونان وجود نداشته است. بلکه بسیاری از شهرهای یونانی در زیر فرمان هخامنشیان بودند. شماری از آنها نیز مانند اسپارت و آتن گاه متحد و گاه مخالف هخامنشیان میشدند. بنابراین اصطلاح «جنگهای ایران و یونان» (Greco-Persian Wars) درست نیست بلکه این رخدادها بیشتر «لشکرکشی ایران به شهرهای یونانی» (Persian Invasion of Greek cities) بود. دکتر نیکولاس سکوندا نیز در کتاب خود دربارهی نبرد ماراتن همین اصطلاح را به کار برده است.
- «کارگاه تاریخ هخامنشی» را معرفی کردم که در دههی ۱۹۸۰ میلادی برگزار شد و واقعیت شاهنشاهی گستردهی هخامنشی و سازوکار پیچیدهی آن را روشن ساخت. کارهای زندهیاد خانم دکتر هلین سانسیسی-ویردنبورخ هلندی و خانم دکتر آمیلی کوهرت انگلیسی و دکتر پییر بریان فرانسوی را هم معرفی کردم.
- به نظر کورش و خشیارشا - که در تاریخ هرودت هم نقل شده - یکی از عادتهای مردم یونان باستان این بود که خودستا و دروغگو و لافزن بودهاند.
- برخلاف تبلیغات غربیان و خود مردم یونان باستان، زندگی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی یونانیان بسیار زیر تاثیر ایران بوده و بسیاری از چیزهایی که امروزه به یونان نسبت داده میشود در اصل ایرانی بوده است. بهترین منبع دربارهی تاثیر ایرانیان بر آتن کتاب زیر است:
Athens and Persia in the Fifth Century BC: A Study in Cultural Receptivity
Margaret C. Miller
Cambridge University Press
2004
- اومستد در کتاب «تاریخ شاهنشاهی هخامنشیان» مینویسد که یونانیان بسیاری از چیزها را از شرق آموختند اما منبع خود را نقل نکردند و آنها را کشف و اختراع خودشان دانستند.
سپس برای نمونه، داستان نبرد ماراتن از پیشزمینهها تا پیامدهای آن بررسی شد و نشان داده شد که ماراتن تنها یک درگیری جزیی بین لشکر ده-بیست هزار نفری هخامنشیان و لشکر ده هزار نفری آتن و پیلاته بود و «برای ایرانیان اصلا اهمیتی نداشت و تنها یک عقبنشینی در یک درگیری جزیی بود اما برای یونانیان اهمیت روحی بسیار زیادی داشت زیرا نخستین بار بود که توانسته بودند بر ترس خویش غلبه کنند و با ارتش ایران رودررو شوند و به پیروزی هم دست یابند.» (نیکولاس سکوندا، ارتش هخامنشیان)
هفتهی گذشته دربارهی رابطهی ایران هخامنشی و یونان باستان سخنرانی کردم. چند نکتهی اصلی این سخنرانی عبارت بود از:
- در آن دوران واحد سیاسی مستقلی به نام یونان وجود نداشته است. بلکه بسیاری از شهرهای یونانی در زیر فرمان هخامنشیان بودند. شماری از آنها نیز مانند اسپارت و آتن گاه متحد و گاه مخالف هخامنشیان میشدند. بنابراین اصطلاح «جنگهای ایران و یونان» (Greco-Persian Wars) درست نیست بلکه این رخدادها بیشتر «لشکرکشی ایران به شهرهای یونانی» (Persian Invasion of Greek cities) بود. دکتر نیکولاس سکوندا نیز در کتاب خود دربارهی نبرد ماراتن همین اصطلاح را به کار برده است.
- «کارگاه تاریخ هخامنشی» را معرفی کردم که در دههی ۱۹۸۰ میلادی برگزار شد و واقعیت شاهنشاهی گستردهی هخامنشی و سازوکار پیچیدهی آن را روشن ساخت. کارهای زندهیاد خانم دکتر هلین سانسیسی-ویردنبورخ هلندی و خانم دکتر آمیلی کوهرت انگلیسی و دکتر پییر بریان فرانسوی را هم معرفی کردم.
- به نظر کورش و خشیارشا - که در تاریخ هرودت هم نقل شده - یکی از عادتهای مردم یونان باستان این بود که خودستا و دروغگو و لافزن بودهاند.
- برخلاف تبلیغات غربیان و خود مردم یونان باستان، زندگی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی یونانیان بسیار زیر تاثیر ایران بوده و بسیاری از چیزهایی که امروزه به یونان نسبت داده میشود در اصل ایرانی بوده است. بهترین منبع دربارهی تاثیر ایرانیان بر آتن کتاب زیر است:
Athens and Persia in the Fifth Century BC: A Study in Cultural Receptivity
Margaret C. Miller
Cambridge University Press
2004
- اومستد در کتاب «تاریخ شاهنشاهی هخامنشیان» مینویسد که یونانیان بسیاری از چیزها را از شرق آموختند اما منبع خود را نقل نکردند و آنها را کشف و اختراع خودشان دانستند.
سپس برای نمونه، داستان نبرد ماراتن از پیشزمینهها تا پیامدهای آن بررسی شد و نشان داده شد که ماراتن تنها یک درگیری جزیی بین لشکر ده-بیست هزار نفری هخامنشیان و لشکر ده هزار نفری آتن و پیلاته بود و «برای ایرانیان اصلا اهمیتی نداشت و تنها یک عقبنشینی در یک درگیری جزیی بود اما برای یونانیان اهمیت روحی بسیار زیادی داشت زیرا نخستین بار بود که توانسته بودند بر ترس خویش غلبه کنند و با ارتش ایران رودررو شوند و به پیروزی هم دست یابند.» (نیکولاس سکوندا، ارتش هخامنشیان)
Subscribe to:
Posts (Atom)